اگر شما طراحی هستید که به جهان فکر می کند و یا مدیر اجرایی که با مفاهیم تجاری تازه دست و پنجه نرم می کند یا تبلیغ کننده ای که در جست و جوی یک راه حل خارق العاده برای فروش محصولاتش می گردد، مهارت شما برای خلق یک ایده خوب برای موفقیت ضروری و حیاتی است. کتاب "چگونه به ایده ها دست یابیم؟" به شما در این راستا کمک خواهد کرد.جک فاستر نویسنده کتاب می گوید"ما در عصری زندگی می کنیم که مملو از اطلاعات است که معمولاً احساس می کنیم در آنها غرق شده ایم، عصری که تقاضا برای ارائه ایده های جدید وجود دارد. ارزش واقعی اطلاعات فراتر از آنکه به ما کمک کند تا دنیای اطرافمان را بفهمیم زمانی مشخص می شود که ما اطلاعات را با هم ترکیب می کنیم که اید جدیدی را خلق کنیم- ایده هایی که مشکلات را حل می کنند، ایده هایی که به مردم کمک می کنند، ایده هایی که الهام بخش هستند." اگر شما نتوانید از شانس وجود اطلاعات برای خلق ایده ها استفاده کنید، آنها را هدر داده اید.
در این کتاب نویسنده قبل از توضیح فرآیند ایده یابی و خلق ایده به تعریف ایده پرداخته است. به نقل از جیمزوب یانگ نوشته شده که "ایده چیزی بیش از ترکیب جدیدی از عناصر و عوامل و ایده های موجود نیست." هم چنین فرانچیس اچ کارتنیر می گوید:" فقط یک راه وجود دارد که شخص به ایده جدید دست یابد: ترکیب و پیوستگی دو ایده که اکنون وجود دارند و ایجاد ارتباط اجباری بین آنها به شیوه ای که بتوان رایطه آنها را کشف کرد(ارتباطی که قبلاً از آن آگاه نبودیم).
با ارائه تعاریف مختلف از ایده، کتاب حاضر شیوه هایی برای دست یابی به ایده ها و خلق آنها را مطرح می کند. اگرچه تاکنون شیوه های مختلفی برای خلق ایده پیشنهاد شده است اما هیچ کدام به توضیح شرایطی که بایستی در آن قرار گرفت تا بتوان این گام ها را برداشت نپرداخته اند. اگر شما در شرایط مطلوب ایده پردازی قرار نگیرید دانستن گام ها برای خلق ایده به شما هیچ کمکی نخواهد کرد. کتاب " چگونه به ایده ها دست یابیم؟" در اولین بخش به معرفی 10 راه برای ایده پرداز کردن مغز پرداخته که شامل موارد زیر است:
1) شوخ طبع باشید: شوخ طبعی اساس خلاقیت است. در واقع اتحاد غیرمنتطره دو فاکتور غیرمشابه برای شکل دهی به یک کل که تفاوتی خلق کند. مثل پایه گذاری مکتب نگارش خیالی که منتج از کنار هم قراردادن رؤیا و هنر است.
2) شبیه بچه ها باشید: اگر توانستید شگفتی دوره کودکی را تجربه کنید حتماً نابغه بودن را تجربه خواهید کرد. من بالغ درون شما هردو طرف خیابان را می بیند و از خیابان با احتیاط می گذرد ولی کودک درون شما در خیابان ها بازی می کند.
3) مستعد فکر و ایده باشید: حتماً کلمه افراد مستعد حادثه را شنیده اید. روان شناسان می گویند این افراد بطور ناخودآکاه باعث به وقوع پیوستن حوادث می شوند.این موضوع درباره افراد مستعد ایده هم وجود دارد. آنچه این افراد را از بقیه افراد متمایز می کند این است که آنها می دانند ایده ها وجود دارد و می توانند این ایده ها را بیابند.
4) موفقیت را تصور کنید: تصور نکنید که ایده را بدست خواهید آورد. تصور کنید که در حال حاضر آن ایده را دارید و به خاطر آن مورد تحسین و تشویق قرار می گیرید.
5) از شکست لذت ببرید: تنها راهی که شما متوجه می شوید از مسیر اصلی خارج شده اید شکست خوردن است.
دو مثال جالب کتاب داستان ادیسون و نحوه رویارویی او با ناکامی هایش است که می گوید من شکست نخوردم و فقط ده هزار راهی که به کارم نیامدند را یافتم. دیگری هم اینکه شرکت ناسا برای انتخاب فضانوردهایش در جست وجوی افرادی است که در پیشینه شغلی شان شواهدی از شکست داشته باشد.
6) کنجکاو باشید:اگر قبول کنیم که ایده چیزی بیشتر از ترکیب ایده های قدیمی نیست پس باید نسبت به داشتن آگاهی به موضوعات مختلف در زندگیمان کنجکاو باشیم. از زندگی آندره ژید نقل شده است که او تلاش می کرد در طول یک ماه یک کتاب درباره موضوعی که به آن هیچ علاقه ای نداشت بخواند. رهایی از فعالیت های تکراری روزانه و هنر نگاه کردن از توصیه های نویسنده این کتاب است. در آخر این بخش از کتاب، نویسنده عمیقاً از خوانندگان کتاب می خواهد که امروز کاری متفاوت انجام دهند، کاری که آنها را از نقطه مرگ که همان عادات تکراری در زندگی روزمره است رها شوند.
7) شجاع باشید: خیلی مواقع ترس از قبول نشدن باعث می شود که نتوانیم ایده ها را بیان کنیم. نویسنده با یادآوری چند نکته سعی می کند به افراد کمک کند: اول اینکه بدانند همه می ترسند و ایده خوب و بد وجود ندارد و آنچه مهم است نحوه اجرای آن است. سومین نکته اینکه ایده آخر راه نیست و ممکن است سرآغاز شروع راه ها و ایده های جدید باشد و در نهایت اینکه هیچ کس به خاطرداشتن تعداد زیادی از ایده ها مورد انتقاد قرار نمی گیرد.
8) کارها را بصورت تیمی و با انرژی پیش ببرید: دراین مرحله توصیه نویسنده به خوانندگان کتاب این است که اگر به مشکلی برخورد کردید از تعدادی از دوستانتان درباره اش سؤال کنید و از آنها بخواهید به شما کمک کنند.
9) شیوه تفکرتان را مورد بازبینی قرار دهید: در این بخش نویسنده با معرفی شیوه های مختلف تفکر، از مخاطبین خود می خواهد از شیوه های مختلف در موقعیت های مختلف بهره برند و توصیه می کند که محدودیت هایی که در دنیای واقعی وجود ندارد را متصور نشوند.
10) یاد بگیرید که چگونه ایده ها را ترکیب کنید: در ابتدا در جست و جوی شباهت ها باشید و در ادامه قوانین را بشکنید. نویسنده بیان می کند که بیشتر پیشرفت ها در علم و هند و در همه سطوح نتیجه قانون شکنی افراد بوده است. در انتها پیشنهاد نویسنده استفاده از گزاره " چه میشد اگر..." است.
در ادامه نویسنده کتاب روشی برای خلق ایده ها که شامل 5 گام است را معرفی کرده است. این 5 گام عبارتند از:
1) مشکل را تعریف کنید
2) اطلاعات را جمع اوری کنید.
3)در جست و جوی ایده ها باشید
4) مسئله را فراموش کنید.
5) ایده را اجرا کنید.
کتاب در سایت آمازون جهت مطالعه بیشتر http://www.amazon.com/How-Get-Ideas-Jack-Foster/dp/157675006X